یکی از آفتهای اخلاقی که متاسفانه گاهی در جامعه ما رواج پیدا میکند، دورویی و ریاست. این رذیله اخلاقی از بسیاری از گناهان بدتر و بزرگتر است و شخصی که دچار این بیماری روحی است، درواقع دچار شرک مخفی است.
گفته شده است این دورویی و نفاق در مصادیق پررنگ و شدید آن و در مجازاتی که خداوند برای اعمال زشت تعیین کرده است، حتی از کفر هم بدتر است.
البته از یک نظر دیگر هم میشود به این پدیده در جامعه ما نگاه کرد که مثلا در فضاهای سازمانی یا اداری، اجبارها و تحقیق و تفحصها و سخت گیریهای ظاهری که وجود دارد (صرف نظر از اینکه چقدرش لازم است و چه مقدارش اشتباه) افراد را بر آن میدارد که دنبال تظاهر به چیزی باشند که گاهی نیستند و خوشایند رئیس مربوط است، برای اینکه درنهایت بتوانند جایگاه خودشان را تثبیت یا ارتقا پیدا دهند و این موضوع پرابتلا، مروج بعضی دوروییها و ریاها در جامعه ما و از بدترین آفتهای اخلاقی است.
در این میان، یکی از بی ریاترین عبادت ها، روزه داری است که اگر کسی به زبان نیاورد، هیچ وقت با یک نگاه به مردم یک جامعه یا کارمندان یک اداره معلوم نمیشود که چه کسی روزه دارد و چه کسی روزه ندارد.
درواقع فقط خود شخص و خدای او میداند که او در زمره روزه داران است یا روزه خواران و البته تفحص و تجسس هم جایز نیست که خداوند خودش پرده پوش و ستارالعیوب است و دوست دار کسانی است که دنبال عیب پوشی هستند نه عیب جویی. اولیای خدا و بزرگان عرفان و اخلاق، خودشان از پرده پوشان و سالکان این طریق و عاملان به این خصلت نیک هستند.
شاید به دلیل همین ویژگی و خصوصیت بی ریا بودن این عبادت بزرگ و همین تمایز مهم است که این روایت بی نظیر و مشهور درباره روزه وارد شده است که «روزه مال من است و خودم پاداش آن را میدهم.» (من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۷۵) یا در معنای دیگری که بهتر است: «روزه مال من است و خود من، پاداش روزه دار هستم»؛ یعنی روزه داری که به خاطر خدا از لذتها و خوردنیهای حلال رو برمی گرداند و عاشقانه و بی ریا او را طلب میکند، به وصال حضرت دوست میرسد. امیدوارم که خداوند، ما را قدردان فرصت این میهمانی بزرگ و این عبادت پررمزوراز و از روزه دارانی قرار دهد که با این عبادت بی ریا به خدا میرسند.